24:38

با همکلاسی افغانی مذهبیم تو دانشگاه کاری کردم که ... عجب چیز توپی بود /#داستان_افغانستان_مگزین

23:15

کارگرافغانی نگهبان ساختمون وقتی شوهرم نبود اومد تو خونه و طوری منو ک... که کمرم رگ به رگ شد/#داستان

25:25

راننده اسنپ بودم و مسافرم یه زن بود وقتی رسوندمش درخونش گفت بیا داخل من تنهام، منم رفتم و.. #پادکست

1:42:40

داستان واقعی : بینهایت قشنگه هیچوقت از یادتون نمیره 🙂❤️#داستان #پادکست #dastanland

1:32:05

مادرم با وجود پدرم عاشق شدتا اینکه یه روز خواهرم غیبش زد

25:56

زنم و فرستادم سفر تا بتونم یه شب و با یه زن جذاب خیابونی بگذرونم دوستم خیلی تعریفشو کرده بود اما ...

30:18

خواهرم گفت نمیتونم برم باشگاه…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

28:10

وقتی خبربی آبرویی دروغینم توروستا پیچید منوبا پسرشیرین عقلی عقد کردن اما تو حجلمون اتفاقی افتاد که..