20:28

داستان واقعی: دخترونگیم ازم گرفت ولی خونوادش راضی به ازدواج ما نمیشدن و..#داستان_واقعی #داستان_خیانت

48:55

پزشک قانونی جسد بررسی میکردیم با دیدن چیز عجیبی همه فرار کردن و هلهله ای تو شهر به پا شد،اون جسد

41:25

واقعا عجیب و شوکه کنندس..#رستا#پادکست #داستان_واقعی #داستان

50:55

خواستگار نداشتیم وتو محله به بد نامی معروف بودیم تا اینکه توی یه پارتی رابطه ی بدی رو تجربه کردم

21:02

داستان واقعی: آشنایی مون جوری بود فکر میکردم ازدواجمون رویایی میشه ولی.. #داستان_واقعی #داستان_خیانت

19:19

داستان واقعی: باورم نمیشد دوست صمیمی شوهرم همچین بلایی سرم بیاره ولی...#داستان_واقعی #داستان_خیانت

27:53

شوهرم اجازه نمیداد حتی بهش دست بزنم میگفت چندشم میشه تا اینکه یه روز ک رفت دوش بگیره ازلای دردیدم که

20:18

با زن صاحبکارم میرفتم ماموریت... | داستان جنجالی کانال کلیک کنید و کیفشو ببرید