داستان ارسالی : خواهر با عکس من مخ میزد تا اینکه یه روز ...
53:46
داستان واقعی : خدمتکار خونه حاجی بودم زنش شرط کرد زن دوم پسرش بشم تا نوه بیارم
1:02:09
داستان واقعی : خیلی جذابه 😍از دست ندین 🙂
1:06:17
روایت واقعی : بار دار شدم شوهرم تو جشن تعیین جنسیت جلو کلی مهمون اعلام کرد عقیمه...
1:01:19
دختری روستایی بودم..!
31:52
داستان ارسالی:عشق چشماموکورکرده بود حتی به شوهروبچمم رحم نکردم ...#داستان واقعی#داستان های بی پرده
57:50
داستان واقعی : این داستان نکته داره...#داستان #پادکست #داستان_واقعی
1:01:52
داستان واقعی : بینظیره و تجربه ها و اگاهی های جالبی از زندگی عشایر به دست میارید عاشقانه و معمایی
1:25:36