داستان ارسالی : باورمنمیشد که باباشو میدیدم بجای خودش ! / سرنوشت واقعی پادکست
1:02:30
داستان ارسالی : همسرم وقتی منو دید درجا ... / سرنوشتی که هسجا مانندشو نشنیدی
1:14:40
داستان ارسالی : عشقمو وقتی دیدم که رییس کارخونه بود.../ پادکست داستان زندگی
1:54:22
داستان واقعی: داستان ارسالی..باورم نمیشد ...#داستان_واقعی #پادکست #داستان
55:38
داستان واقعی:از فرش به عرش رسیدم چون...عجیب ولی واقعی...لایکت عشقه😍😘#داستان #داستان_واقعی
13:59
داستان واقعی: قصه شبانه #داستان #پادکست #داستان_واقعی #رمان #dastan
1:13:30
سرنوشت ارسالی : پدرم توی اون کارخونه کار میکرد تا اینکه .../ داستان و پادکست زندگی واقعی
43:23
داستان واقعی: عا.شقانهای عجیب و پر از اشک از این مکافت عمل پرات میریزه😥 #داستان
1:16:10