دخترم میگفت وقتی خونه نیستی بابا یه کارای عجیبی میکنه من میترسم
41:07
با اصرار خانواده با يه پسر مذهبي ازدواج كردم وازش خواستم طلبگيشو كنار بزاره اونم تو رابطه ازم منو
45:00
داستان واقعی: داستان ارسالی…داستانی که بی نهایت قشنگ و جذابه….«صوفیا»
57:00
سرنوشت ارسالی : با شنیدن این ماجرا برگینمیمونه و حواستونو بیشتر تو فامیل جمع میکنید
46:03
شوهرم يكسال بعد از ازدواجمون غيب شد تا اينكه اونو حين رابطه با كسي ديدم كه باور نميكردم
2:02:58
شب خواستگاری به جای من اسم خواهرمو برد ..داستان زیبای دختر خان ورعیت زاده
1:32:05
مادرم با وجود پدرم عاشق شدتا اینکه یه روز خواهرم غیبش زد
1:27:59
زندگیمون زبان زد همه بود و هر جا میرفتیم جلوی پامون گوسفند قربونی میکردن…پدرم یهو…
1:30:34