جلوی پای مادربیوه دوستم ترمز زدم تا سلام کنم ولی اون منو نشناخت گفت شبی پونصد ! منم از خدا خواسته...
28:10
وقتی خبربی آبرویی دروغینم توروستا پیچید منوبا پسرشیرین عقلی عقد کردن اما تو حجلمون اتفاقی افتاد که..
1:43:04
داستان واقعی:داستان ارسالی.خفن ترین داستان عمرتو گوش بده #داستان_واقعی #پادکست #داستان
13:19
بعد ازدواج اجازه رابطه به شوهرم نمیدادم و به هر کلکی شده از دستش فراری بودم چون که...
28:04
شوهرم بهم نزدیک نمیشد تا اینکه پیک یه بسته آورد که با دیدن محتوای داخلش شبش گفت بیا شب زفافمون و ...
8:58
داستان واقعی : اولین عشقی که تجربه کرده بودم
25:21
زمان طلاقم قاضی گفت یه شب و تا صبح با من باش منم درعوض شوهرت و هرجوردوست داری ادب میکنم /#داستان
24:00
تلگرام شوهرم و ریختم تو گوشیم یه هو پیام اومد عجب فیلم سو* پری ساختیما مخصوصا اونجاش که .../ #پادکست
1:06:52