بیماریمو از شوهرم و خانواده ش پنهون کرده بودم..دور از چشمشون دارو میخوردم… داستان واقعی
1:16:12
برادر بزرگتر خانواده بودم و بعد مرگ پدر و مادرم شروع کردم به…
1:22:59
بعد ازدواج نمیتونیستم باردار بشم تا اینکه برای حامله شدن تصمیمی گرفتم که انگشت نمای روستا شدیم...
44:13
داستان واقعی:داستان ارسالی…شوهر خوشتیپم مدام با جاری کوچ..ولو..م…#داستان #داستان_واقعی #پادکست
1:36:45
نشون كرده ي منو تو سربازي به عقد مرد ديگه اي دراوردن كه از من پولدار تر بود منم شب عروسيشون
4:19
جز عمه کسی رو نداشتم برم پیشش وقتی که شوش نبود...
1:36:01
داستان واقعی:شوهرم،شوهرم داد به مردی که...#داستان پشم ریزون واقعی#داستان_واقعی #رادیوصدا
56:17
پرستار مردی شدم که همسرش معشوقم بود و خاطره های زیادی باهاش داشتم به قدری عاشقش بودم که...
1:34:29