چشم صغرا جان روشن، سیماگل خواهر نو عروسش خانه ما آمده، خوش آمدی سیماجان🥰❤️
18:50
بلاخره مادرجان آماده سفر به ایران شده، این هم سوغاتیهایی که برای دوستان گرفته❤️
19:08
خدارا هزار مرتبه شکر که برف آمد، جایتان خالی عزیزان، روز برفی ما اینگونه گذشت❤️
23:36
رفتیم طلافروشی و گل جان طلاهای خودرا بدل کرد، طرحهای جدید چطور است عزیزان؟
18:10
تولد دوباره خودم را در کنار فامیل و مادر جانم جشن گرفتم travel to iran 🇮🇷❤️happy birthday to faiz
18:30
گریه 😭شکایت بیری پیش مادرش#انیم از گفتنی های مادرش #طنز هزارگی خسور مادر 🧕بیری👰
22:24
چشم پدر جان روشن که عروس دومش به عیادتش امده بخیر
17:02
دعوای بی بی و پرستارش
1:03:44